خشونت جسمی:خشونت جسمی همان چیزی است که همه ما به عنوان مصداق جرم و خشونت بودنش با هم تفاهم داریم. ضرب و شتم، مشت زدن، گاز گرفتن، سیلی زدن، اسیدپاشی و. . . در گروه خشونتهای جسمی قرار میگیرند و در صورتی که شاهدی برای وقوع آنها باشد یا اینکه جای ضربهها روی بدن قربانی مانده باشد، از طریق قانونی قابل پیگیری است.
خشونتهای جسمانی:خشونت در خانواده معنا و مفهوم مختلفی را در بر میگیرد. خشونت والدین با فرزندان، فرزندان نسبت به هم، مرد نسبت به زن و برعکس جزو خشونتهای خانوادگی هستند. اما شایعترین نوع خشونت، رفتار خشونتآمیز و همراه با سلطه مرد نسبت به زن است. این خشونت میتواند درقالب خشونتهای جسمانی، جنسی، روانی و روحی و عاطفی باشد. اما یکی از شاخص ترین نمونههای خشونت خانگی محدود کردن زنان در خانواده است. از سوی دیگر زمانی که فردی در خانواده تهدید میشود نیز نوعی خشونت روی داده است...
کبودی هاخشونت در خانواده معنا و مفهوم مختلفی را در بر میگیرد. خشونت والدین با فرزندان، فرزندان نسبت به هم، مرد نسبت به زن و برعکس جزو خشونتهای خانوادگی هستند. اما شایعترین نوع خشونت، رفتار خشونتآمیز و همراه با سلطه مرد نسبت به زن است. این خشونت میتواند درقالب خشونتهای جسمانی، جنسی، روانی و روحی و عاطفی باشد. اما یکی از شاخاترین نمونههای خشونت خانگی محدود کردن زنان در خانواده است. از سوی دیگر زمانی که فردی در خانواده تهدید میشود نیز نوعی خشونت روی داده است. همچنین خشونت میتواند همیشگی یا موقتی باشد و زمان خاصی را شامل نمی شود. باید در نظر داشت که تمام اشکال خشونت جسمی، جنسی، روانی، اقتصادی، عاطفی و... از قدرتطلبی و سلطهگری فرد آزاررسان ناشی می شود.
گزارشهای جهانی خشونت در خانواده معمولا زنان و کودکان را به عنوان قربانیان اصلی و مردان را به عنوان افراد خاطی معرفی میکنند. بر اساس آمار جهانی حدود ۹۰ درصد قربانیان خشونتهای خانگی زنان و ۱۰ درصد مرد هستند. این آمار نشان میدهد مردان نیز مورد سوءرفتار زنان قرار میگیرند اما بیشتر خشونتهای خانگی بویژه خشونتهای خطرناک و منجر به جرح و مرگ، از سوی مردان علیه دختران و زنان صورت میگیرد. از سوی دیگر مردانی که مورد خشونت زنان قرار میگیرند پس از ترک خانه با تهدید جانی مواجه نیستند اما زنان پس از ترک خانه و حتی جدایی ممکن است که مورد آزار و اذیت مردان قرار گیرند.
اما انواع خشونتهای خانگی چیست و چه نوع اعمالی را شامل میشود.
خشونتهای جسمانیهر نوع ضرب و جرح و زد و خورد فیزیکی مانند سیلی، لگد، نیشگون، کشیدن مو، گاز گرفتن، کشیدن شدید دست و پا، هل دادن، ضربات شدید، پاشیدن اسید، سوزاندن، پرتاب اشیا، ایجاد خراش و... جزو خشونتهای جسمانی محسوب میشود. خشونتهاتی جسمانی همیشه اثری از خود بر جای میگذارد. هر چند برخی موارد اثرضربات وارد شده بر بدن به دلیل پوشیده بودن آن ناحیه کمتر هویدا میشود اما میتوان با دقت در این نواحی اثرآن را یافت.
تحقیقات نشان داده که یکی از خشونتهای فیزیکی ناپیدا، تجاوز جنسی است که شاید بدترین آثارروحی و جسمی را در فرد آزار دیده برجای میگذارد. تماس جنسی اجباری که مرد در مقام شوهر به همسر خود تحمیل میکند نیز در بسیاری از فرهنگها تجاوز جنسی محسوب می شود. در این نوع فرهنگها تمکین تنها به خواسته مرد به دلیل شوهر بودن نیست و انجام این عمل پیگرد قانونی دارد. همچنین زنای با محارم، یکی دیگر از خشونتهای خانگی است که تقریبا در همه جای دنیا، عملی غیرقانونی و سزاوار مجازاتهای سنگین است. تجاوز به محارم به دلیل اختلالات روانی یا مسائل روحی خاصی حادث میشود و در ایران با توجه به قوانین حقوقی و جزایی در این نوع تجاوز فرد متجاوز به اشد مجازات، محکوم میشود. البته در بسیاری موارد به دلیل شرایط خانوادگی و شرعی که فرد متجاوز در دختران تجاوز شده ایجاد می کند، باعث میشود این نوع تجاوز مخفی بماند و تا زمانی که آثار آن چون برداشته شدن بکارت و حاملگی هویدا نشود، کسی از آن مطلع نشود. همچنین این نوع تجاوزها به دلیل اینکه در دسترس است و فرد براحتی میتواند عمل وقیح خود را انجام دهد، بارها و به کرات تکرار میشود.
خشونتهای ناپیداعلاوه بر خشونتهای جسمی و فیزیکی که معمولا از خود اثری بر جای میگذارند و در بسیاری موارد قابل تشخیص هستند، نوعی خشونت وجود دارد که در ظاهر خشونت به نظر نمیرسد اما در عمل آثار زیانباری بر جای گذاشته و تحمل آن بسیار مشکل است. این نوع آزار ناامنی عاطفی است که شاید بعد از آزارهای جسمی، بدترین شکل خشونت خانگی علیه زنان باشد. از سوی دیگر دروغ گفتن، نفقه ندادن، به زن و خواستههای مطلوب او بیتوجه بودن، دیر به خانه آمدن، چشم چرانی کردن، به قول و قرارهای خانوادگی بیاعتنایی کردن، با خانواده درد دل نکردن و... نیز به نوعی خشونت خانگی علیه زنان به حساب می آید.
خشونت کلامیاز دیدگاه روانشناسان و مشاوران خانواده، حرفهای آزار دهنده، رفتار خشونتآمیز محسوب میشود. این حرفهای آزاردهنده و ناخوشایند معمولا به صورت ناسزا، لحن تند، تحقیر، تمسخر، تشر، استهزا و... است که میتواند به خشونت خانگی فیزیکی در چارچوب خانه منجر شود. اما تحقیر و تمسخر بارزترین مشکل خشونت کلامی است. تحقیر و تمسخر شخصیت زن برابر فرزندان، دوستان، فامیل و آشنایان با کلمات و جملاتی مانند «نمیفهمی، نمیتوانی، نمیدانی، حرف احمقانه نزن، تو نظر نده، چرا مثل بقیه زنها نیستی و...» می تواند اعتماد به نفس را کم کند.
همچنین تحقیر و تمسخر فعالیتهای زن در خانه مانند ایراد گرفتن از آشپزی، خانهداری، بچهداری، مقایسه خانهداری همسر با دیگر زنان بویژه مادر شوهر، خواهرشوهر، مادر زن و... نیز خشونت کلامی خانگی به حساب میآید.
یکی دیگر از خشونتهای کلامی، سکوت آزار دهنده است که میتواند به مانند کلام آزار دهنده یک سلاح خشونتی عاطفی باشد که برخی از مردان برای تنبیه همسر یا دختر خود از آن استفاده میکنند. این نوع رفتار نیز باعث خودباختگی و از بین رفتن اعتماد به نفس و شخصیت زن میشود.
با چرخه خشونت های جسمی، احساسی و روانی شما را می ترسانند، کنترل می کنند و شکست می دهندهدف کسانیکه که دست به خشونت می زنند کنترل کردن همسر و یا شریک شان است. آنها می خواهند که شما آنطور رفتار کنید که آنها می خواهند و برای به دست آوردن این هدف به خشونت دست می زنند. نظریه چرخه خشونت (Cycle of abuse) در دهه هفتاد میلادی توسط لئونور واکر(Lenore Walker) برای توضیح الگوهای رفتار خشونت آمیز و سوءاستفاده در روابط زناشویی و دوستی های بین مردان و زنان توسعه پیدا کرد. بر اساس این نظریه روابط خشونت آمیز بر پایه الگوهای قابل پیش بینی و تکراری از خشونت های احساسی، روانی و بدنی شکل می گیرد.
غالبا خشونت جسمی با سابقه و یا همراه خشونت روانی است. از نظریه های جامعه شناسی و رفتار شناسی درباره چرخه خشونت اگر بگذریم که غالبا به فرهنگ مردسالارانه جوامع بشری مرتبط است، مصادیق خشونت موضوعاتی است که شاید همه زنان هر روز با آن درگیر باشند و نه خود و نه شریک اشان از اینکه این رفتار نوعی خشونت محسوب می شود خبر نداشته باشند. در واقع هر نوع رفتاری که سعی می کند شما را تحت کنترل قرار دهد به هر بهانه ای مانند دوست داشتن، مهم بودن، حسادت و عشق بیش از حد نوعی خشونت روانی و احساسی محسوب می شود.
اولین مرحله چرخه خشونت ایجاد تنش است. در این ساختار تنش ها افزایش پیدا می کنند، ارتباط برقرار کردن بین طرفین مخدوش می شود و قربانی خشونت پر از ترس می شود و احساس می کند که نیاز دارد فرد خشونت گر(Abuser) را آرام کند، تسکین دهد و در نهایت با او آشتی کند.
در مرحله دوم حادثه اتفاق می افتد. فرد خشونت ورز به صورت کلامی، احساسی و یا فیزیکی به وسیله عصبانیت، سرزنش کردن، جر و بحث کردن، تهدید کردن و یا ایجاد ترس و وحشت اقدام به خشونت ورزی و یا سوءاستفاده از همسر و شریکش می کند. مرحله سوم این چرخه مصالحه است. یعنی فردی که دست به خشونت زده به سرعت پشیمان می شود و شروع می کند به عذرخواهی کردن، بهانه آوردن، سرزنش کردن قربانی برای عصبانی کردنش، رد کردن اینکه اساسا خشونتی اتفاق افتاده، یا گفتن اینکه این اتفاق به آن بدی که قربانی ادعا می کند نبوده است.
مرحله چهارم آرامش است. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و همه آن را فراموش می کنند و طرفین به فاز زندگی شیرین و ماه عسلی برمی گردند. این چرخه ای است که هر روز برای میلیون ها نفردر سراسر دنیا اتفاق می افتد و آن ها این موضوع را رفتاری طبیعی و نشانه ای از عشق و علاقه همسر یا شریکشان و یا طبیعت مردانه می دانند و از کنار آن می گذرند. اما اینطور نیست اگر یکی از رفتارهای زیر به صورت قابل پیش بینی و تکرار شونده برای شما اتفاق می افتد شما در معرض خشونت قرار گرفته اید: نگاه های خشونت آمیز که باعث می شود شما از آن بترسید و به دنبال این باشید که کارهای خود را توجیه کنید. رفتارهایی که باعث می شود شما نتوانید کارهایی که دوست دارید را انجام بدهید، لباس هایی که دوست دارید را بپوشید و یا با آدم هایی دیگر ارتباط برقرار کنید.
تهدید کردن، فریاد زدن و تحقیر و مسخره کردن هم جزء موارد رفتار خشونت آمیز محسوب می شود. تحقیر کردن به طوری که شما دیگر اعتماد به نفس انجام دادن کارهای خود را نداشته باشید و احساس کنید به اندازه کافی خوب نیستید. فحش دادن و با الفاظ تحقیر آمیز صدا کردن و ایجاد احساس گناه و ناتوانی را هم می شود به این رفتار نسبت داد. قبلا هم گفتیم که هدف اصلی رفتار خشونت آمیز کنترل کردن شما است.
اینکه شما چه می کنید، با چه کسانی در ارتباط اید، دخالت در تصمیم های شخصی مانند درس خواندن و سرکار رفتن و لباس هایی که می پوشید و مانع استقلال مالی شما شدن مواردی است که شخص(Abuser) می خواهد به وسیله آنها شما را کنترل کند و همه توجه و علاقه شما به خود جلب کند. همه این موارد با حربه دوست داشتن و عشق البته توجیه می شود. این شخص عصبانی شدن را حق خود می داند و این شما اید که نباید او را عصبانی کنید و در واقع انتظار دارد این موضوع را درک کنید. او مانع از تصمیم گیری شما می شود و از اینکه شما در همه کارها به او تکیه کنید لذت می برد. بنابراین خشونت روزی فقط به کتک زدن و انجام این نوع کارها ختم نمی شود هرکاری که اعتماد به نفس شما را از بین می برد، شما را در ترس و دلهره نگاه می دارد و فردیت شما را زیر سوال می برد به عنوان خشونت و رفتار(َAbusive) شناخته می شود.
اگر در کنار اینطور آدم هایی زندگی می کنید باید بدانید که اصلا رفتارهای آنها طبیعی نیست و باید به فکر چاره ای باشید.
سلام خداقوت وبلاگتون عالیه
سلام همه چیزعالی وبی نظیره خداقوووت
سلام خداقوت وبلاگتون کامل وبینقصه
وبلاگ عالی▶طالب کامل▶مرسی که انقدرزحمت کشیدیدخداقوووت.
وبلاگ زیباتون واقعاتحسین برانگیزه موفق باشید