نان، قربانیان خشونت / نگاهی جامع به خشونت علیه زنانخشونت پدیده ای تاریخی و جهانی است که در همه جوامع و تمام ادوار وجود داشته است. توجه به این پدیده از دهه ۷۰ میلادی آغاز شد و پژوهش های متعددی در این حوزه انجام گرفت
به طور کلی خشونت ، استفاده از زور فیزیکی و یا غیر فیزیکی (فشار روحی) به منظور قراردادن دیگران در وضعیتی بر خلاف خواستشان است.، کلمه خشونت طیف گستردهای را پوشش میدهد. خشونت میتواند از درگیری فیزیکی بین دو انسان تا جنگ و نسل کشی که کشته .شدن میلونها نفر از نتایج آن است خشونت می تواند آگاهانه و یا از روی جهل اتفاق بیافتد.
در میان دسته های مختلف خشونت ، بیشترین و مهمترین نوع ، خشونت علیه زنان است. "خشونت علیه زنان" اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی کارهای خشونت آمیز علیه زنان به کار میرود. همانند Hate Crime، این شکل از خشونت علیه گروه خاصی از مردم اِعمال میشود و جنسیت قربانی پایه اصلی خشونت است
سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را اینطور تعریف کرده است : «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانهٔ آزادی (چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)» میشود
.... سازمان بهداشت جهانی در اولین مطالعه جهانی خود درباره خشونت علیه زنان نتیجه گرفته است که در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار می گیرد. حتی باردار بودن، زنان را از خشونت مردان مصون نمی دارد. خشونت علیه زنان امری پنهان است زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی همچون مجازات سخت و عدم حمایت های قانونی از ابراز آن خودداری می کنند. خشونت علیه زنان مرز نمی شناسد، محدود به جوامع عقب مانده نیست. در همه جای دنیا زنان کم و بیش مورد انواع خشونت های جسمی، جنسی و کلامی واقع می شوند.
۳۰ تا ۳۵ درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار می گیرند و ۱۵ تا ۲۵ درصد آنها به هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. همچنین از هر ۱۰ قربانی زن سه نفر توسط شوهر یا سایر مردان کشته شده است. در شیلی ۶۳ درصد زنان مورد آزار جسم قرار می گیرند. ۴۱ درصد زنان هند بر اثر آزار جسمی همسران خود دست به خودکشی می زنند. در بنگلادش بیش از ۵۰ درصد قتل ها ناشی از خشونت مردان است.
متأسفانه در مورد ایران هرگز آمار درست و مشخصی در مورد خشونتی که در خانه بر زنان اعمال می شود منتشر نشده اما آنچه مشهود است خشونت های رفتاری (جسمی و روحی ) در ایران وجود داشته و می توان گفت در مقاطعی نیز حاد است ، جامعه مردسالار ایران و نیز نگاه متعصبانه اغلب مردان به جنسیت زن و محدودیت های زنان در جامعه و نگاه ناموسی به زنان از جمله مواردی است که می توان پی به خشونت های رفتاری علیه زنان در ایران برد، آمارهای تقریبی نشانگر این ماجراست که بیش از ۲۵ درصد زنان در ایران در مقطعی از زندگی خود ، گرفتار خشونت می شوند.
خشونت علیه زنان جا و مکان خاصی ندارد. در خانه یا خیابان یا محل کار زنان با انواع خشونت روبرو هستند. در خانه از سوی پدر، همسر و برادر خود و یا مزاحمان خیابانی، مورد کتک و فحاشی قرار می گیرند.
در بسیاری از کشورها مراکزی به نام خانه های امن وجود دارد که زن خشونت دیده تا زمانی که خطر تهدیدش می کند به آنها پناهنده می شود ولی در ایران هنوز چنین خانه های امنی وجود ندارد که بتوان به آن پناهنده شد. تأثیری که خشونت بر روی زن می گذارد بیش از آنکه جسم را بخراشد روح را جریحه دار می کند و به او احساس موجودی بی اراده و مفعول و منفعل می دهد.
عامل اصلی خشونت علیه زنان را می توان در تبعیضی یافت که مانع از برابری زن با مرد در همه سطوح زندگی می شود. خشونت هم در تبعیض ریشه دارد و هم به آن دامن می زند.
از آنجایی که بسیاری از دختران و زنان حاضر نیستند خشونت خانگی را به پلیس گزارش دهند یا نیروی قضایی در برخی کشورها به شکایات در این زمینه ترتیب اثر نمی دهد و آنها را موضوعی خصوصی قلمداد می کند، آمار خشونت خانگی دقیق و منعکس کننده واقعیات نیست. با این حال آمار جمع آوری شده همچنان تکان دهنده است.
سازمان عفو بین الملل اخیراً با اشاره به خشونت خانگی علیه زنان در جوامع سنتی و یا متعصبانه جهان، گفته است در کشوری مانند افغانستان که سنت های زندگی فئودالی بسیار ریشه دار است، به زن به چشم دارایی نگاه می کنند و تجاوز به حقوق آنان بدون مجازات می ماند.
تعدد زوجات نیز می تواند به خشونت خانگی دامن زند. چون برخلاف عرف اسلامی جامعه ، مردها به طور عمومی برای ازدواج مجدد اجازه همسر اول را جویا نمی شوند و مشاجره در این باره در خیلی از مواقع به خشونت کشیده می شود.
بحث در مورد تعدد زوجات اکنون در عراق به یک موضوع داغ سیاسی تبدیل شده است. در ایران هم در کنار دیگر مسائل حقوقی زن، افزایش آمار چند همسری مردان باعث شده تا زنان (به ویژه در گروه های سنی بالاتر) بیش از گذشته نسبت به حقوق خود دغدغه داشته باشند و برای حفظ آن اقدام کنند.
به طور کلی زنان در زندگی خود چهار شکل خشونت شامل فیزیکی، روانی، اقتصادی و جنسی را تجربه می کنند.
خشونت فیزیکی شامل شیوه های آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، کشیدن مو، سوزاندن و هل دادن را شامل می شود که این نوع خشونت ممکن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد.
خشونت روانی نیز شامل رفتار قلدرانه برای تحقیر زن، تهدید به آزار و یا کشتن وی یا افراد خانواده اش، دشنام، استهزاء، ممنوعیت ملاقات با دوستان و زندانی کردن در منزل است.این نوع خشونت موجب بروز روحیه پوچی و یا خودنابودسازی، گریز از مشارکت اجتماعی و اضطراب در زنان می شود ، در اینجا باید اشاره ای به رفتارهای عده زیادی از زنان ایرانی داشت که در مشارکت های اجتماعی غالبا از ارائه اسم یا عکس خود واهمه دارند و سعی در ینهان نمودن بخشی از خود ، حال به صورت ارادی یا غیر ارادی می نمایند که باید دید این عمل از روی قرار داشتن زیر بار آزار خانگیست یا آزار خیابانی و اجتماعی، که این نکته جای بحث دارد.
از جمله خشونت اقتصادی را نیز می توان ، خرجی ندادن یا اعمال شروط برای خرجی، سوءاستفاده مالی از زن و صدمه زدن به وسایل مورد علاقه او ، نام برد.
در بسیاری از کشورها زنان نیروی کار بدون مزد و فاقد درآمد هستند ، در ایران نیروی کار جنس زن ، نیروی کاری فراوان و ارزان قلمداد می شود و همین عامل زمینه ای برای بروز خشونت اقتصادی نسبت به آنان می شود ، در برخی کشورها زنان حتی حق دخل و تصرف در اموال خود را نیز ندارند.
ازدواج های اجباری ،استفاده قهرآمیز بدون رضایت زن، اجبار در روابط زناشویی غیرمتعارف و بی توجهی به نیازهای جنسی زن را می توان از نمونه های خشونت جنسی علیه زنان نام برد که سردمزاجی، نارضایتی جنسی و انواع انحرافات را از پیامدهای این نوع خشونت در زنان است
براساس تحقیقات انجام شده بر روی ۱۰۰ هزار پرونده در سال ۱۳۸۰ در ۲۸ استان کشور «سال اول ازدواج، دوران تنگنای مالی، تولد فرزندان و میانسالی» از پرخشونت ترین دوران زندگی زنان به شمار می رود ، بر این اساس می توان گفت زنانی که از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می گیرند پنج برابر بیشتر از سایر زنان در معرض آسیبهای روانی و خطر خودکشی و شش برابر بیشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند.
عوامل روانی ، فردی، فرهنگی و اجتماعی از عوامل موثر در خشونت علیه زنان است، در خانواده هایی که اعتیاد به مواد مخدر و الکل، بیکاری ، تنش و تعصبات کورکورانه وجود دارد خشونت نیز بیشتر به چشم می خورد ،معمولاً افراد ناپخته، بی حوصله، وابسته و متزلزل و کسانی که از احساس بی کفایتی رنج می برند بیشتر علیه زنان مرتکب خشونت می شوند.
این تصور که با گذشت زمان و عبور از جامعه کهنه و ورود به جامعه مدرن این خشونت علیه زنان تعدیل یافته ، تصوری غلط است ، مدرنیسم نه تنها جایگاه اصلی زنان را احیا کرده بلکه آنها را به شکل های دیگری مورد بی احترامی قرار می دهد، در جوامع مدرن کنونی هم باز شاهد خشونت علیه زنان به صورت های مدرن و غیر مدرن هستیم.
خشونت علیه زنان ، پدیده ای چند وجهی است و مقابله با آن نیز به درمان چندوجهی نیاز دارد.، خانواده درمانی، ایجاد خانه های امن، حمایتهای قانونی از زنان مورد خشونت، شرکت در کلاسهای آموزشی قبل از ازدواج، مشاوره ازدواج، افزایش آگاهی مردان و زنان از طریق جلسات آموزشی و تأکید بر آموزه های دینی در پیشگیری و درمان اخشونت علیه زنان، موثر است .
چه تلخ است در سال روزی وجود داشته باشد که به عنوان روز «مبارزه با خشونت علیه زنان» نامیده شود و متأسفانه چنین روزی وجود دارد (۲۵ نوامبر) چون هنوز خشونت علیه زنان با اشکال مختلف در همه جای دنیا شانس داشتن زندگی سالم و راحت را از آنها گرفته است.
مصطفی نیکومنش نهم دی ماه ۱۳۹۴
زنان، نخستین قربانیان خشونتدر دنیای «مدرن» یا دنیای سرمایهداری جهانی، وضع به این گونه است که اگر شخصی حرف حقی را بزند ولی حرفش با سیاستهای جهانی و لابیهای قدرتمند سیاست و ثروت همخوانی نداشته باشد، محکوم به نابودی و فراموشی است و هیچ فرقی نمیکند این شخص سیاستمدار، تاجر، رئیسجمهوری، کشیش و یا هر منصب دیگری باشد، مهم همسویی با سیاستهای پشتپرده است. چرا باوجود دلایل منطقی و علمی مبنیبر تجاوزهای جنسی علیه زنان بهدلیل رفتارهای پرخطر و تحریکآمیز، هیچ صدایی برای رفع این مشکل از غرب شنیده نمیشود؟ آیا استدلال آزادی زن در جامعه غربی میتواند پاسخ مناسبی برای حل این معضل غربی باشد؟
تجارت غیرقانونی جنسی سراسر سیاره را در برگرفته است؛ هرسال صدها هزار زن ربودهشده و مورد تعدی و اجبار قرار گرفته، به منظور بردگی جنسی مورد خریدوفروش قرار میگیرند. در هندوستان، ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار روسپی کودک وجود دارد، در تایلند ۸۰۰ هزار کودک و نوجوان مجبور به روسپیگری شدهاند. هر روز در ایالاتمتحده آمریکا، چهار زن توسط شوهران یا دوستشان به قتل میرسند و دو تا چهار میلیون زن کتک میخورند. هرسال، تقریبا 132 هزار زن گزارش میکنند که قربانی تجاوز یا اقدام به تجاوز بودهاند. برآورد شده است تعداد زنانی که مورد تجاوز قرار میگیرند و آن را گزارش نمیکنند، بسیار بیشتر و دو تا ۶ برابر موارد گزارششده است. آنچه در این گزارش بررسی میشود، انواع خشونتها علیه زنان، آمار خشونت علیه آنها در غرب و آمریکا و همچنین بررسی دلایل خشونتهای انجامگرفته علیه آنان است. بنا بر اعلام مؤسسات پژوهشی در غرب، خشونت علیه زنان در اشکال مختلفی صورت میگیرد که عبارتند از:
۱- خشونتهای داخلی یا خانگی: منظور از خشونتهای داخلی، بالاگرفتن مشاجره میان زن و مرد است و اصولا در اینگونه مشاجرات که سبب خشونت علیه زنان میشود، در نوعی از زندگی دونفره اتفاق میافتد که زن و مرد نسبت به یکدیگر هیچ تعهدی ندارند و تنها برای برطرفکردن غرایز در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و خود انواع مختلفی دارد. با توجه به آمار، بیش از پنج میلیون زن در سال، مورد خشونت خانوادگی قرار میگیرند. با توجه به آمار منتشر شده توسط سازمانهای مربوطه، خشونت داخلی در کشور ایتالیا بیش از کشورهای
دیگر است.
۲- خشونت یا سوءاستفاده عاشقانه: یکی دیگر از خشونتهای معمول بهویژه در غرب، خشونت عاشقانه است؛ به نحوی که فرد در اوج علاقه به شخص مقابل چه از نظر عاطفی و چه از نظر جنسی، به عمد سبب آزار و اذیت او میشود. در این مورد، فرد بهدلیل اینکه بتواند طرف مقابل را کنترل کند، مرتکب این خشونت میشود و اغلب میان زوجهایی اتفاق میافتد که با یکدیگر ازدواج نکردهاند.
۳- خشونت یا سوءاستفاده روحی: این نوع از خشونت نیز با توجه به اسم قرار گرفته روی آن، شامل آزارهای روحی و روانی است که فرد با اعمال و اقدامات خود انجام میدهد، بهعنوان مثال عصبیکردن فرد مقابل، بیمحلی و بیاعتنایی، رفتارهای تهییجکننده، تحقیر، اهانتهای زبانی و... نمونهای از اشکال خشونتهای روانی است.
۴- قاچاق انسان: این نوع از خشونت، مدلی مدرن از بردهداری کلاسیک است که کودکان و بهویژه زنان برای مسائل جنسی- تجارتی، تحت انواع خشونتها قرار میگیرند.
۵- تجاوز و سوءاستفاده جنسی: از دیگر انواع خشونت علیه زنان است که در همه ملتها و اقشار از هر سطحی وجود دارد اما باتوجه به فرهنگ هر ملتی، کم و زیاد میشود.
۶- خشونت علیه زنان مهاجر و پناهنده؛
۷- خشونت علیه زنان کارگر؛
۸- خشونت علیه زنان معلول.
به گفته سازمان عفو بینالملل، خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جادهای، عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در سنین ۱۶ تا ۴۴ سالگی است. براساس آمار جهانی، ۹۰ درصد از قربانیان خشونت خانگی، زنان و حدود ۱۰ درصد مردان هستند. آمار خودکشی در زنان، دوبرابر مردان است. در هر ۱۸ ثانیه در سطح جهان، یک زن میمیرد. براساس آمار بهداشت جهانی در هر ۱۸ ثانیه، یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار میگیرد.بر اساس نزدیک به ۵۰ پیمایش در تمام نقاط جهان، ۱۰ تا ۵۰ درصد از زنان به نحوی مورد بدرفتاری فیزیکی همسرانشان واقع شدهاند و نزدیک به یکسوم تا نیمی از موارد بدرفتاری فیزیکی با خشونت روانی همراه بوده است.
پایگاه اطلاعرسانی نیشنمستر در یکی از صفحات خود، نمودارهایی را درباره تعداد قربانیان تجاوز بهعنف در کشورهای جهان تنظیم کرده که ایالاتمتحده آمریکا در این ردهبندی در جایگاه سیزدهمین واقع شده است؛ جالب اینکه تمام کشورهای غربی مدعی رعایت حقوقبشر، ازجمله انگلیس، فرانسه، آلمان، کانادا و سوئد، در ۱۰ رتبه اول قرار دارند و تنها ایتالیا با رتبه یازدهم، نتوانسته در میان ۱۰ کشور برتر قرار بگیرد.
جمعبندی
آنچه گفته شد، گوشهای از تمدن مدرن جهانی بوده و در این تمدن، انسان نهتنها به حق خود نرسیده بلکه از حقوق ابتدایی خود نیز محروم است. در این تمدن به ازای حقوق مورد ادعای غرب، زنان حق دارند آزاد باشند، آزاد بپوشند، آزاد رفتار کنند و…؛ حال آنکه همین آزادی بدون قید و شرط، بلایی شده است به نام خشونت علیه زنان.
ازسویدیگر، بهواسطه آزادیهای دادهشده در غرب به زنان، رفتارهای زننده و تحریکآمیز آنها در اشکال مختلف، خود عاملی برای آزار و اذیت آنها محسوب میشود و بنا بر شواهد، هیچکس به دنبال حل معضل نیست بلکه همه به ارائه صورتمسئله، یعنی افزایش خشونت علیه زنان میپردازند.
در کنار بیتفاوتی غرب به این معضل، کسانی همچون کشیش ایتالیایی که بهدرستی میگویند دلیل خشونت علیه زنان لباسهای محرک زنان است، به نقص حقوقبشر محکوم میشوند و همان زن غربی علیه او شعار میدهد و این معمای فرهنگ لیبرالیسم است.
زنان قربانی خشونت، در چنگال خشونتهای جدید قرار میگیرندافزایش خشونت علیه زنانی که پیش از این از خانههای امن زنان کمک دریافت کرده اند سئوالاتی را برانگیخته و علل این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. اما کماکان کمونها مسئولیت خود را در این باره نمی پذیرند.
بنابه نوشتهی روزنامهی داگنزنیهترDagens Nyheter یک مطالعه جدید که از فعالیتهای ۱۰۱ خانهی امن زنان که به سفارش دولت انجام شده است، نشان میدهد که زنانی که قربانی خشونت مردان قرار گرفتهاند، اغلب در گرداب و چنگال خشونتهای جدید قرار میگیرند.
این زنان حتا اگر از سازمانهای مربوطه کمک گرفته باشند و این امکان را بیابند که از چنگال مردانی که آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند فرار کنند، اغلب در روابط جدیدشان نیز با خشونت روبرو میشوند.
خانههای امن و خدمات کشیکی غیرانتفاعی که فعالیتهایشان توسط داوطلبان اجام میشود، نقش درمانی ندارند، اما اینگونه سازمانها میتوانند برای ایمنی زنان برنامهریزی و کمک کنند و به همین دلیل نویسندهی این گزارش پیشنهاد کرده است که یک چک لیست موردی، برای بهتر شدن خانههای امن و خدمات کشیکی بانوان، در شناسایی شبکههای اجتماعی و ارتباط زنان تهیه شود.
کارینا اولسون Carina Ohlsson، رئیس اتحادیهسراسری خانههای امن و خدمات کشیک زنان و دختران سوئد، Sveriges kvinno -och tjejjourers riksförbund -SKR، در این رابطه به خبرنگار روزنامهی داگنزنیهتر میگوید که کمونها اغلب وظیفهی کمک به زنانی که مورد ضرب و شتم و آزار قرار میگیرند را بهعهدهی سازمانها، شبکهها و فعالین غیرانتفاعی زنان میگذارد، اگرچه این موارد معضلات اجتماعی در مورد گروهیست که طبق قانون خدمات اجتماعی socialtjänstlagen باید در فعالیتهای خدمات اجتماعی socialtjänst در اولویت قرارداده شوند.
عالیه خسته نباشید
طراحیتون عالیه ومطالبتون عالیتردستمریزاد
سلام ممنون عالی بودخسته نباشید
ممنون که ضعیفترین قشرجامعه رااینقدرعالی توضیح دادی ممنون